مولوی و تبرئه ی ابن ملجم
پیر قونیه ـ مطابق با مکتب سایر جبری مسلکان اهل سنت ـ “ابنملجم”، شکافنده شریانهای مقدس خون خدا را، آلت حق مىشمارد، و بزرگ جنایت او را ـ که روی تاریخ بشریت را سیاه کرده است ـ غیر قابل طعن و ملامت مىداند!!
شگفتا! کار دروغپردازی و باطلسرایی او به آنجا رسیده است که به هواداری از خوارج و نواصب، در عالم خیالبافی و عداوت و دشمنی آشکار خویش با مظلومان معصوم، از زبان امیر عالم وجود، خطاب به “ابنملجم” مىسراید:
من همی گویم بر او جف القلم ز این قلم بس سرنگون گردد علم
لیک بىغم شو شفیع تو منم خواجه روحم نه مملوک تنم [۱]
وی همچنین از زبان امام علی (علیه السلام) خطاب به ابن ملجم می گوید:
هیچ بغضی نیست در جانم زتو زانک این را من نمی دانم زتو
آلت حقی تو فاعل، دست حق چون زنم بر آلت حق طعن و دق
(مثنوی معنوی/ دفتر اول/ص۱۹۰)
[۱] . مثنوی، تصحیح: استعلامی، محمد، دفتر یکم، ۳۸۶۶